لذت بردن از شغل و کار …
لذت بردن از شغل و کار
صبح وقتی میخواست از خواب بیدار شود اول هی پنج دقیقه به پنج دقیقه ساعت را عقب می کشید . آخر در نهایت مجبور بود بیدار شود . با عجله چایی و صبحانه می خورد و بدو بدو می رفت تا به محل کار برسد و در نهایت مثل همیشه دیر می رسید . از ابتدا صبح بی حوصلگی هایش شروع میشد .
همیشه به همکار کناریش میگفت : امروز اصلا حس و حال کار کردن ندارد. و زمانی که به اجبار کارها را انجام می داد تمام مدت هواسش پی افکار پوچ و بیهوده بود . مثلا گاهی فکرمیکرد که آقای زیبایی چقدر آدم پر حرفی است یا دست پخت مادر بزرگ زری خیلی خوشمزه است . آخر ساعت کاری هم که یا گرسنه بود یا سر درد و منتظر بود که به خانه برگردد از آن بدتر این بود که خودش برای کار خود ارزش قائل نمی شد . وقتی همسرش از او درخواست چیزی می کرد می گفت ای خانم چه توقعه هایی داری من فقط یک حسابدار ساده هستم . وزیر و وکیل نیستم که ……..
لذت بردن از شغل و کار
آدم ها باید یک چیز را درباره خودشان بدانند ؟
این که کجا و کی خوشبخت هستند ؟
کجا می توانند خوشبختی را لمس کنند . بسیار آسان است .
خوشبختی درست الان همینجاست زمانی که از زندگیت، از کاری که اکنون و الان انجام می دهید لذت ببرید . و با خوشحالی لبخند می زنید.
آهنگ گوش کنید ،قدم بزنید ،کتاب مطالعه کنید، برای پیشرفت کاریتان برنامه ریزی کنید و همیشه در محل کارتان لبخند داشته باشید، آرام نفس بکشید و از امروزتان نهایت استفاده رو ببرید.
زمان لذت بردن از شغل و کار مراقب خودتان، مراقب لحظه هایتان باشید
اجازه ندهید ،کسی بیاید و لحظه های قشنگ زندگیتان را
با مداد سیاه خط خطی کند
شما پاکنی داشته باشید
از جنس صبوری
از جنس بخشش
از جنس مقاومت
از جنس تلاش
و تمام لحظه های بد زندگی را با قدرت پاک کنید
مطمئنم که شما می توانید
فقط کافیست
قدری از زندگی لذت ببرید .
دیدگاهتان را بنویسید