چرا اهداف دست نیافتنی هستند؟
مقدمه
اهداف دست نیافتنی این را درک می کنیم که می شود. هدف هایی امکان پذیر، قابل دسترسی، قابل اندازه گرفتن و برابر را برای خود مشخص نمود. لیستی از هدف های مورد نظر را روی برگه ای مینویسید و اقدام کنید. به پر نمودن نقطهچینها. هدیه هایی هم برای خود تعیین کنید تا این راه برایتان جذب کننده باشد.
این را هم می فهمیم که دست یافتن به هدف ها استوار بودن. و حرکت و کوشش و سمج بودن را خواهان است. ولی بایستی درک نمود كه اهداف دست نيافتني این طور نمی باشند. آنها مانند ماشینهای خلافکار هستند و من و شما مانند: گشت غیر قابل حس.
نقشه رسیدن به اهداف دست نیافتنی
اگر از همان ابتدا آژیر بالای سرمان بگذاریم، همه آن ها مانند بچه آدم کمربند ایمنی را بسته می کنند و با سرعت با اطمینان میان خط ها رانندگی می کنند. فقط زمانی توانایی پیدا می کنی واقعیت را مشاهده کنی که ۵ کیلومتر بی سر و صدا پشت سرشان حرکت نمایی و از حرکت های مارپیچشان فیلم تهیه کنی تا بتوانی دست گیرشان کنی. اکنون بیایید بیندیشیم هدف ها را چه طور می شود گیر انداخت.
گشت غیرقابل حس در رسیدن به اهداف دست نیافتنی
اگر در به دست آوردن هدف کلانی طعم تلخ شکست را چشیده اید. این کفایت نمی کند که بار دیگر تنها دشوارتر کوشش نمایید. و همان نقشه های گذشته را با تشدید کار زیادتری به کار بگیرید. تا شاید این بارنتیجهی گوناگونی سودمند شما گردد. سوال پیش می آید چرا به سراغ هدف دیگری را نرویم؟
هدفی که به دست آوردنش خود به خود سبب به دست آمدن آن ایده ی ابتدایی میشود. یا به عبارت دیگر، خوب است پاورچین پاورچین به آن ایده ی ابتدایی و گریزان مان برگردیم.
این راهکار مخفیلنه را می شود برای دست یافتن به هر ایده ای استفاده نمایید. چه این هدف فردی باشد چه کاری. چند مورد را برایتان در ادامه آورده ام امید است موثر واقع گردد:
آیا خواهان این هستید که کسب و کاری راه اندازی نمایید؟
زیاد خودتان را اجبار نکنید که به طور قطع شرکتی با نقش محدود ثبت نمایید. یا حتما ایده کسب و کار ویژه ای به دست بیاورید. یا اینکه دستگاه های حسابداری را شروع کنید. حداقل آن ابتدای کار لازم به این مورد ها نیست.
کارآفرینها نقش شان در رسیدن به اهداف دست نیافتنی
البته پول درآوردن و رسیدن اهداف دست نیافتنی پس خود را متمایل کنید. به اینکه چگونه میتوانید سودی دریافت نمایید. اصلا چیزی که موجب سرگرمی شما است را به منبع درآمد مبدل سازید. اهمیت هم ندارد کارتان را چه اندازه کوچک آغاز میکنید. حرفه ای را به فعالیت جانبی مبدل نمایید.
ایده تان را قرار دهید روی پول درآوردن تا خود به خود بیاموزید. اداره نمودن کسبوکار چگونه است. به چه صورت می شود تایمی را نشان کرد و چه طور می شود. مانند کارآفرینها ایده پردازی کنید، زیرا شما هم یک کارآفرین می باشد.
اگر خواهان این هستید که بعدا فعالیت وسیع تری راه اندازی کنید. برایتان ساده می گردد… چون قبلا نوع کوچکترش را سر پا نموده اید.
آیا خواهان این هستید فرصتهای رسانهای را تور نمایید؟
اگر روی فعالیت خود کار نمایید قسمت زیادی از این راه را طی نموده اید. ولی چه افرادی فرصتهای رسانهای را در اختیار می گیرند؟ افراد ماهر.
در فعالیت خود تخصص کسب کنید تا بتوانید در رابطه به کارتان حرف روشن فکرانه و اصلی بزنید. صورت یعنی این. نوشته به معنای همه چیز. نوشته ای درست کنید که تک باشد.
زمانی که تخصص داشته باشید خیلی آسان تر در کانون توجه ها جای میگیرید. رسانهها در به در سراغتان میگردند که به شما برسند.
آیا خواهان این هستید شبکهی بزرگی اهداف دست نیافتنی
اصلا به خود شبکه فکر خود را مشغول نکنید. لیستی از اشخاص کلیدی را تهیه نمایید و این عمل خودش شبکه را برای شما فراهم می کند.
همه ی قسمت های کلیدیای که کسبوکار شما به آنها بستگی دارد. را مورد تمرکز قرار دهید: تهیه کننده، محصول ها، خدمت های حرفهای، بازاریابی، رسانه. و … . بعد از آن کوشش نمایید در هر یک از این موضوعات با یک نفر رابطه ی خوبی به وجود بیاورید. برای مثال کانالی درست کنید. به یک وکیل، یک حسابدار، مسئول لجستیک یک انبار تهیه کالا، یک راننده یا یک تحلیلگر مالی.
سخن پایانی
ایده شما این باشد که در هر قسمت از کسب و کارتان با یک فرد . با نفوذ ارتباط ماهرانه بر پا نمایید. با فردی که نه فقط تلفنتان را پاسخ بدهد. بلکه اگر اخباری از شما بشنود خوشحال هم بگردد. به این صورت، خود به خود شبکهی وسیعی خواهید داشت. به همین آسانی!
دیدگاهتان را بنویسید